
اتفاق حمله به دانشگاه کابل را میتوان یکی از تاسفبارترین حملات تروریستی در یک سال اخیر دانست که با خود غم و اضطراب زیادی به همراه آورد. روز دوشنبه 12 آبان به یکباره خبر رسید که سه جوان مسلح به دانشگاهی در کابل حمله کردند و با انفجار بمب، 22 تن از دانشجویان این دانشگاه را قربانی نیات خود و بیش از 40 نفر را نیز زخمی کردند و در پایان خود نیز از پای درآمدند. فارغ از گزارشهای تلخ و غم آلود از روز حادثه که با روایت «جان پدر کجاستی» یا «کابل از چه گریه کردهای» تلختر و غم آلودتر شد، ماجرای حمله به دانشگاه کابل مسئله ناراحت کنندهای است که نشانگر نیات ترسناک حملهکنندگان به دانشگاههاست.
این روایتهای زخم چرکین و خونینبار در افغانستان شاید به قدری تکرار شدهاند که از دید مخاطبان امروزی، عادی جلوه بنمایاند اما به واقع ماجرا میتواند بسیار هولناک هم باشد. هجوم به دانشگاه که قداست آن از دانش میآید، خود نمایانگر هجوم به فکر و اندیشه است. در افغانستان اگر چه جنگهای خونین در چند دهه اخیر تاب و توان را از مردم گرفتهاند اما بعد از روی کارآمدن جمهوری اسلامی افغانستان، حملات در قالب هجوم به دانشگاهها، مدارس و یا مساجد و یا مکانهای فرهنگی شدت گرفته که چه بسا در ابعادی بسیار غمبارتر از جنگهای خونین گروهها و نیروهای سیاسی تلقی شود.
حذف شدن شاید تنها جوابی است که اندیشههای تاریک نسبت به آن میل دارند زیرا که تفکر سیاه تاب و تحمل دیگری شنیدن را ندارد و از اینکه روایتها گوناگون شوند، میترسند، به همین خاطر دست به حذف میزنند. گروههای بنیادگرایی دینی همچون داعش که در طیف رادیکالی قرائت تندروانه از دین جای دارند، دقیقا گویای همین تفکرند که همه چیز را تنها در یک قالب میپذیرند. اما بسیار مایه تامل است که در عصر دیالوگ، تفکرهای سیاه به مبارزه با اندیشه نمیروند، بلکه با پاکسازی اندیشه مقابل به مبارزات خونینبار ناجوانمردانه روی میآورند.
حمله به دانشگاه کابل دقیقا گویای چنین تصویر زشتی است که اندیشههای تاریک سعی دارند دیگری را از صحنه حذف کنند تا هم اصول اعتقادی ناراست خود را قالب کنند و هم اینکه به جامعه، خودی بنمایانند که هستند و خواهند بود. اگر چه ریشه در چنین تفکراتی به واقع نیازمد بحثهای جامعهشناسی و روانشناختی جدی در دنیای مدرن است، زیرا که به نظر واکنشی در برابر نابرابریها و محرومیتها در عالم امروزی هستند اما هیچگاه تلخی حادثه را نمیتوانند کتمان کنند.
جنگهای نرم خونینبار در خاورمیانه باید نگاه جدی بسیاری از محققان و اندیشمندان را بیشتر دخالت دهد که چرا دانشگاهها باید قربانی جنگها و سهمخواهیهای سیاسی شوند. چرا دانشگاهها باید به مسلخ بروند؟ آیا نباید کاری کرد و با اندیشه به مقابله با نااندیشهها رفت. پاسخ به این پرسشها به واقع میتوانند حداقل به ما بفهمانند که این زشتی و تلخی حوادث اینچنینی چرا باید عریان باشد.
کابل از چه گریه کردهای | اندیشهها به مبارزه نااندیشه میروند
به بهانه همین مساله،
عطنا به گپوگفتی دراین باره با یکی از اساتید دانشگاه علامه طباطبایی پرداخته است که بیشتر از زاویه مسئولیت دانشگاهها به بحث در این باره پرداخته است:
دکتر رز فضلی، عضو هیات علمی پژوهشکده فرهنگ پژوهی دانشگاه علامه طباطبایی که برنامههای همکاری دانشگاهی ایران و افغانستان را هم پیگیری میکند، با تاثر و تالم در رابطه با حمله هفته گذشته سه فرد مسلح به دانشگاه کابل در افغانستان، معتقد است عمق فاجعه را میتوان در کلام «جان پدر کجاستی» یا «کابل چرا گریه کردهای» جستجو کرد. از دید رز فضلی آنچه اهمیت این موضوع را برایمان برجسته میکند، حمله به ساحت دانشگاه است. البته چگونگی برخورد و مفاهمه دانشگاه با این رُخداد غمآلود، بازتولید وحدت جامعه دانشگاهیان را بیشتر و بهتر برایمان برجسته میکند زیرا که ما در مقام بحث تاکید داریم، دانشگاه دوستدار دانایی است. در شرایط کنونی بهترین استراتژی با لزوم درک دانشاندوزی دانشگاهها نسبت به شناخت مسالههای عصر کنونی، ابتدا وحدت در دانشگاهها برای تقویت نوع نگاه و برخورد با این رُخدادها و سپس داشتن صبوری بر سر بهتر شناختن تعصبات مذهبی و ایدئولوژیک است.
از دید این پژوهشگر و محقق دانشگاهی این را نباید فراموش کرد که مسئله حذف اساساً به چارچوب فکری دانشگاه تعلق ندارد و اینکه در چارچوب ایدئولوژیک افراد یا کسانی به حذف دیگران تلاش بگمارند، مورد نکوهش و شماتت همه جامعه دانشگاهیان است. در حال حاضر اما بهترین راهبرد همزمان با صبوری در درک مسئلهها، بازتولید وحدت دانشگاهیان با همدیگر است. دانش آموختگان و فعالان عرصه دانشگاهی شاید بهتر باشد همان فرموده حافظ را که «آسایش دو گیتی تفسیر این حرف است | با دوستان مروت، با دشمنان مدارا» سرلوحه کارشان قرار دهند.
به باور فضلی در جوامع شرقی و باورمند که همه مسئلهها به نوعی شاید ریشه در قومیت و فرهنگ دارند، حذف دیگری در هویت فرهنگی و مذهبی چاره کار نیست، بلکه بهتر است با درسآموزی و دانش اندوختگی هویت دیگری را قبول کنیم و در مسیر گفتوگو تعصبات را به کناری نهیم.
او تاکید میکند شاید نباید ایدهآل فکر کنیم اما بهتر است رویکرد گفتوگو محوری را در دستور کار قرار دهیم. بدین اساس با تقویت گفتمانهای مربوط به مباحث هویت به مبارزه با اندیشههایی همچون بنیادگرایی و تعصبات کورکورانه برویم و از این منفذ همکاری ها در جوامع دانشگاهی را تقویت کنیم. از تعصبات و کج فهمیها بدور باشیم و با حفظ راهبرد وحدت در میدان تعصبات فکری و نااندیشهها بازی نکنیم. در این مسیر تا میتوانیم در مقام فکر و اندیشه به ساحتهای گوناگون مسئله هویتها بپردازیم و از داشتههای بدست آمئه و تجربههای حاضر در عمل بیاموزیم و با همین منطق گفتوگوها را بر سر داناییهایمان گسترش دهیم.
فضلی البته عنوان میکند باید به دانشگاهیان به دور از گفتمانهای احساسی در مقام جستجوگری و مفاهمه بفهمانیم که تحت لوای عینک ایئولوژیک به مسئلهها نیندیشیم چرا که حذف اساساَ ناشدنی است. همچنین خلق پروژههای فکری در حیطه هویت و هویتسازی در راستای ایجاد منظومههای فکری متکثر را با حضور فکری در دانشگاهها (با تاکید در خصوص کشورهایی همچون افغانستان) به سرانجام برسانیم. بسیاری از شهروندانی که قائل به اندیشههای تندوگرایانه در کشوری به مانند افغانستان هستند، خود در جنگهای خونین چند دهه اخیر بخشی از قربانیان تبعیضها و خشونتها بودهاند. از این منظر، هویتها در چنین چرخهای با جنگ و خونریزی تعریف میشوند. گسترش نظام آموزشی در افغانستان و تعاملات فرهنگی با تقویت همکاریها با تعریف هویتهای جدید به اعتبار اندیشه و زیست فرهیخته میتواند از رنگ تعصبات در چنین جوامعی بکاهد.
دکتر فضلی در پایان با اشاره به رویکرد دانشگاه علامه طباطبایی در خصوص همکاریهای ایران و افغانستان تاکید دارد دانشگاه علامه طباطبایی به عنوان دانشگاه پیشرو در حوزه علوم انسانی تعاملات جدی را در چند سال اخیر با دانشگاههای افغانستان به سرانجام رسانده و در پیوند و مقام احساس مسئولیت با این رُخداد تلخ، کارگروههای مشترکی را ترتیب داده و البته گسترش بیشتر همکاریها با بخش افغانستان را نیز در دستورکار قرار داده است. یادآوری میشود دانشگاه علامه طباطبایی سال گذشته با کمک شهرداری منطقه 20 تهران با استفاده از مشاوران و متخصصان افغانستانی حاضر در ایران یک مرکز مشاورهای توسعه روان ویژه مهاجرین افغانستان در ایران راهاندازی کرد که توانست در این حوزه مورد توجه قرار گیرد.